حدیث (1) امام حسین علیه السلام فرمودند:
لاتـَرفع حــاجَتَک إلاّ إلـى أحـَدٍ ثَلاثة: إلـى ذِى دیـنٍ، اَو مُــرُوّة اَو حَسَب
جز به یکى از سه نفر حاجت مبر: به دیندار، یا صاحب مروت، یا کسى که اصالت خانوادگى داشته باشد.(تحف العقول ، ص 247)
حدیث (2) امام حسین علیه السلام فرمودند:
أیما اثنَین جَرى بینهما کلام فطلب أحدهما رضَـى الاخر کانَ سابقة الىَ الجنّة
هر یک از دو نفـرى که میان آنها نزاعى واقع شود و یکـى از آن دو رضایت دیگرى را بجـویـد ، سبقت گیـرنـده اهل بهشت خـواهـد بــود.(کشف الغمة فی معرفة الائمه ج 2،ص 33)
حدیث (3) امام حسین علیه السلام فرمودند:
لاأفلَحَ قـَومٌ اشتَـروا مَـرضـاتِ المَخلـُوق بسَخَطِ الخـالِق
رستگـار نمی شوند مـردمـى که خشنـودى مخلـوق را در مقـابل غضب خـالق خریدنـد.(بحارالانوار،ج 44،ص383)
حدیث (4) امام حسین علیه السلام فرمودند:
إنَّ شِیعَتَنا مَن سَلمَت قُلُوبُهُم مٍن کلِّ غَشٍّ وَ غِلٍّ وَ دَغَلٍ
بدرستی که شیعیان ما قلبشان از هرناخالصی و حیله و تزویر پاک است(التفسیر المنسوب الی الامام الحسن العسکری علیه السلام ص309)
حد
آنگاه که امام حسین(علیه السلام) در قتلگاه، در خون خود غوطه ور بود اسب وى آمد دور بدن غرقه به خون و مجروح امام مىگشت و پیشانى خود را به خون مقدسش آغشته مىکرد.(1) عمر سعد که این حالت را از آن حیوان مشاهده کرد دستور داد: او را بگیرند که از بهترین اسبهاى رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) است، سواران اطراف اسب را محاصره کردند تا آن را دستگیر نمایند ولى اسب بر آنان تاخت و با پاهاى خود چهل نفر پیاده و ده نفر سواره نظام را به درک فرستاد. پس از مشاهده این امر مجدداً عمر سعد دستور داد آنرا آزاد بگذارید تا ببینم چه مىکند، همین که آن را آزاد گذاشتند نزدیک بدن به خون غلطیده امام (علیه السلام) آمد و پیوسته یال و کاکل خود را بخون شریفش مىمالید و آن را مىبوئید و با صداى بلند شیهه مىکشید.(2)
از امام محمد باقر(علیه السلام) روایت شده است: اسب امام در آن حال مىگفت: الظلیمه، الظلیمه، من أمه قتلت ابن بنت نبیها. پس از آنکه سر و گردن خود را بخون آغشته کرد، صیحه کنان و شیهه زنان به سوى خیمهها آمد تا خبر شهادت صاحب خود را به زن و فرزندان امام (علیه السلام) برساند.(3)
طلوع مهر
صبح روز سوم شعبان سال چهارم هجری(1)، شهر مدینه میزبان کودک نورسیدهای بود که در خانهی فاطمه (سلام الله علیها) و علی (علیه السّلام) چشم به جهان گشود و بعدها به "سیّد الشهداء"(2) ملقّب شد. این طفل نورسیده، دومین فرزند خانوادهای است که پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) پس از نزول آیهی تطهیر(3)، بارها آنها را با عنوان "اهل بیت نبوّت" مورد خطاب قرار داده و بر آنها سلام کرده بود.(4) مادر او فاطمه (سلام الله علیها)، دختر پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و یکی از برترین زنان تاریخ است که به جهت بلندی معرفت، فضایل اخلاقی و پاکی و طهارت، زبانزد خاصّ و عام بوده و خداوند در بیان شأن و جایگاه رفیعش، در قرآن مکرّر سخن گفته است.(5) علی (علیه السّلام) نیز که دومین فرزند پسر خود را در آغوش میگرفت، اوّلین مسلمان(6)، برترین دانای دین(7)، وصیّ پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) (8)، شهسوار اسلام(9) و بالاترین سخنور عرب(10) است که سوابقی بی نظیر در ایثار و دفاع از دین خدا در سراسر دوران ظهور و گسترش دین اسلام دارد؛(11) تا آنجا که پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به دستور حضرت حق، بارها و بارها از او سخن گفته، او را ستوده و سرانجام او را به عنوان جانشین خود معرّفی کرده بود.(12)